تو دل شب منتظر منور بود

تو دل شب منتظر منور بود...

 

نزدیک امتحانات بود ولی این باعث نشده بود از صف مجاهد ها عقب بمونه هر جوری بود خودشو رسونده بود منطقه ، قرار بود گردانشون تو این عملیات شرکت کنه. . .

 . . . شب عملیات گردانشون عملیات کرده بود ومنتظر بودن بقیه گردان ها  کار اونارو تموم کنن ، با اون همه گلوله و خمپاره که تو منطقه شلیک می شد منتظر منور بود .منور که شلیک شد همه دشت را نگاه می کردند اما اون که تا خاموش شدن منور چند دقیقه ای بیشترفرصت نداشت سریع کتاب درسی اش را باز میکرد و شروع می کرد به مطالعه کردن . . .

راستی بچه ها امتحانات نزدیکه. . . !

عباسعلی سیاسر